Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرآنلاین»
2024-04-30@04:11:31 GMT

«پایان باز» نباید به یک مُد مخرب تبدیل شود

تاریخ انتشار: ۲۹ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۱۴۳۵۷۳

«پایان باز» نباید به یک مُد مخرب تبدیل شود

 آرمان ملی ، بیتا ناصر: پایان‌بندی یکی از بخش‌های مهم داستان است و غالبا نویسنده سعی دارد تا با قراردادن تکه‌های داستانی در کنار یکدیگر، اوج روایت را در پایان‌بندی اثرش داشته باشد. در وهله‌ نخست، نظرتان درباره پایان‌بندی یک اثر داستانی چیست و چقدر برای خودتان مساله بوده است؟

پایان‌بندی، مهم‌ترین بخش داستان است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

من خودم به شخصه در داستان‌هایم اگر با نقدی مواجه شده‌ام، بیشتر درباره پایان داستان بوده؛ - چرا زود تمام شده؟ چرا معلوم نشد چه بر سر قهرمان آمده است؟ و... همه این‌ها نشان‌دهنده آن است که ممکن است شما داستانتان را درخشان و پر شور شروع نکنید، اما باید پایانی قانع‌کننده برای مخاطب داشته باشید؛ حالا یا پایانِ باز یا پایان بسته کلاسیک. ما امروز در دنیایی زندگی می‌کنیم که نظریه جهان‌های موازی در فیزیک مطرح شده و فیلم‌ها و داستان‌هایی با پایان‌های چندگانه و متفاوت ساخته و نوشته می‌شود. طبیعتا همه این‌ها نشان‌دهنده این است که پایان‌بندی، بخش بزرگی از یک اثر هنری‌ است که می‌تواند سرنوشت یک اثر نزد مخاطب را دگرگون کند. گاه اثری با پایان باز، چنان در ذهن مخاطب می‌ماند که با هیچ پایان کلاسیکی نمی‌توان آن اثر را در ذهن مخاطب جاودانه کرد.

مقصودتان از پایان‌بندی کلاسیک چیست و چه عناصری را دربر دارد؟

در داستان‌نویسی به شیوه کلاسیک و خطی، معمولا مخاطب باید پاسخ تمام ابهام‌ها، گره‌آفرینی‌ها و مسائل مبه‌هم را دریابد؛ بنابراین نویسنده در این سبک داستان‌پردازی، می‌کوشد تا پاسخ تمام سوال‌ها را در چارچوب منطقی داستان و سبک و سیاق مورد نظرش بدهد. مثلا شما در «صد سال تنهایی» مارکز، اگرچه با فضایی فراواقعی طرف هستید و سبک مارکز رئالیسم جادویی‌ است، اما در نهایت همه عناصر داستان به پایان می‌رسند و زمان و مکان و نام‌ها و نشانه‌ها همه در طوفان در پیچیده و از روی زمین محو می‌شوند

پایان‌بندی باز و انتخاب آن در داستان، در چه شرایطی قابل قبول به نظر می‌آید و چه ملاحظاتی را می‌طلبد؟

یک سوءتفاهم در مورد پایان باز هست که باید در اینجا به آن اشاره کنم. گاهی خالق اثر هنری در خلق چارچوب داستان و به انجام رسانیدن آن ناتوان است؛ یعنی عناصر داستان به یک دوراهی یا سه‌راهی مشخص نمی‌رسند که با پایان باز تصمیم را به عهده مخاطب بگذاریم. این نقص و ناتوانی خالق است که با مقوله پایان باز، نویسنده یا خالق اثر داستانی سعی دارد پشت آن مخفی شود. اما در مواقعی داستان آنقدر چارچوب محکمی دارد که وقتی مخاطب را برای انتخاب پایانی مخیر می‌کند، هر نوع تخیلی از جانب مخاطب بر غنای داستان اصلی می‌افزاید. جایی خوانده‌ام که مایکل کورتیز؛ کارگردان فیلم «کازابلانکا» در سکانس پایانی این فیلم؛ حتی به تصمیم نرسیده بود که داستان چگونه پایان یابد؛ ... آیا باید ایلسا با ویکتور لازلو سوار هواپیما می‌شد؟ آیا باید با ریک می‌ماند و لازلو تنها به جهان آزاد می‌گریخت‌؟ آیا باید هر سه با هم فرار می‌کردند؟... خب می‌بینیم که هر کدام از این سه پایان برای ما قابل قبول و در چارچوب منطق داستان است. این از غنا و بی‌نقص بودن داستان و فیلمنامه است که در صورت داشتن پایان باز، ما را در حس خوشایندی از تخیل و مطلوبیت ذهنی غرق می‌کند. اما اگر داستان الکن و ناقص بود، پایان باز هیچ دردی از آن دوا نمی‌کرد.

آیا منطقی است که دریافت معنای داستان به این شکل، صرفا برعهده مخاطب باشد؟

منطق را نویسنده یا خالق تعیین می‌کند. اگر شما به عنوان خالق اثر منطقی را در داستان پی افکنید که در چارچوب آن مخیر شدن مخاطب بین انتخاب چند پایان، منطقی به نظر برسد، به نظر من می‌تواند ترفند خوبی برای ادامه پیدا کردن اثر در ذهن مخاطب باشد.

به نظر شما سهم منطقی نویسنده در پایان‌بندی یک اثر و تعیین تکلیف کردن برای مخاطب چقدر است؟

این موضوع چیزی نیست که قابل اندازه‌گیری باشد. خالق اثر و مخاطب باید در یک چارچوب معنایی به توافق برسند. طبیعتا هنگام خلق اثر، نویسنده با توجه به شناخت یا انتظاراتی که از مخاطب اثرش دارد، کار را به پایان می‌رساند. یک خالق فیلم یا داستان عامه‌پسند، طبیعتا توقع خاصی از مخاطبش دارد و قطعا با یک پایان کلاسیک و عامه‌پسند، کار را می‌بندد. اما خالق آثار خاص‌پسند، تعریف دیگری از مخاطبش دارد و ممکن است با توجه به سطح سواد بصری یا داستانی مخاطب خاصش، پایان باز در نظر بگیرد.

اساسا انتخاب پایان باز چه ملزوماتی را در نویسنده طلب می‌کند؟

به نظر من لازمه آن داشتن قوت در داستان‌پردازی کلاسیک است. اگر شما نتوانید یک داستان کلاسیک و خطی با پایان‌بندی موفق و مشخص بنویسید؛ قطعا صلاحیت لازم برای نوشتن مثلا داستانی غیرخطی با پایان باز را ندارید. مثل این خواهد بود که از یک نقاش آبستره بخواهی یک چهره معمولی سیاه قلم بکشد و او یک «چشم چشم دو ابروی» کودکانه تحویلت بدهد!

به نظر شما نویسنده‌هایی که امروزه سراغ پایان باز می‌روند، تا چه اندازه موفق بوده‌اند؟

راستش را بخواهید من خودم را در مسند قضاوت در مورد سایر دوستان نویسنده‌ام نمی‌بینم فقط امیدوارم مقوله پایان باز مثل نوشتن داستان‌های مینیمال یا پست‌مدرن، تبدیل به یک مد مخرب در فضای داستان ایرانی نشود...

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1896264

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: هادی معیری نژاد ادبیات ایران ادبیات داستانی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۱۴۳۵۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نویسنده اسیر فلسطینی برنده جایزه ادبی بوکر شد

رمان «نقاب، رنگ آسمان» اثر باسم خندقجی نویسنده اسیر فلسطینی رای هیأت داوران جایزه بوکر عربی که در ابوظبی مستقر است را از آن خود کرد.

برادر خندقجی این جایزه را از طرف او دریافت کرد و در فضایی آمیخته از شادی و غم اشک ریخت و اشاره کرد که «نقابی به رنگ آسمان» نسبت به ۱۳۳ رمان دیگر بهتر بوده است.

این رمان توسط هیأت داوران به عنوان بهترین رمان عربی منتشر شده در دوره بین جولای ۲۰۲۲ تا ژوئن ۲۰۲۳ شناخته شد.

نقاب موجود در عنوان رمان اشاره‌ای به «هویت آبی» است که نور، باستان‌شناس ساکن اردوگاهی در رام‌الله، در جیب یک کت قدیمی که صاحب آن اسرائیلی است، می‌یابد و بنابراین سفر روایی رمان آغاز می‌شود.

هیأت داوران این رمان را «چند لایه، با شخصیت سازی، آزمایش،  بازیابی تاریخ و حافظه مکان‌ها» توصیف کردند.

باسم خندقجی ۲۰ سال اسیر بوده و سه بار توسط اشغالگران به اتهام شرکت در عملیاتی که منجر به کشته شدن ۳ اسرائیلی شد به حبس ابد محکوم شده است.

خندقجی که در سال آخر تحصیل در دانشکده روزنامه‌نگاری و ارتباطات دستگیر شده بود، علاوه بر مجموعه‌های شعر، چندین رمان از داخل زندان نیز منتشر کرد.

خندقجی از زمان زندانی شدنش در سال ۲۰۰۴ مجموعه‌های شعری از جمله آیین‌های اولین بار (۲۰۱۰) و شعر نفس‌های یک شب (۲۰۱۳) را سروده است؛ همچنین سه رمان: نرگس تنهایی (۲۰۱۷)، کسوف بدرالدین (۲۰۱۹) و نفس‌های یک زن فریب خورده (۲۰۲۰).

منبع: عربی ۲۱

باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری ادبیات

دیگر خبرها

  • موزه نادر، خانه‌ای برای ادب‌ورزی/ مهمانی هر روز هفته با یار مهربان
  • نویسنده اسیر فلسطینی برنده جایزه ادبی بوکر شد
  • بهترین انیمه‌های سریالی که در بهار امسال نباید از دست بدهید
  • «مصلای تهران» یا «شهرآفتاب» داستان یک تلخی بی‌پایان
  • بررسی آثار کلر ژوبرت نویسنده و تصویرگر مسلمان شده فرانسوی
  • بازی برای کودکان خیلی مهم است اما جایگاه ادبیات هم حفظ شود
  • هاآرتص: اسرائیل دانشگاه‌های آمریکا را از دست داده است
  • پایان صدرنشینی یک‌ماهه «تمساح خونی»/ «مست عشق» نیامده به اوج رسید
  • پایان صدر نشینی یک‌ماهه «تمساح خونی»/ «مست عشق» نیامده به اوج رسید
  • انتشار کتاب یوسف گم گشته باز آید در ماهشهر